ماه چت|چت ماه|چت روم ماه



ایستگاه

باز رسیدیم بـه ایستگاه ، بارون همه ی جا رو خیس کرده بودو شب بود.

راه زیادی رو پیاده گذرونده بودیم.

خسته بودیم گفتیم بقیه راه رو با اتوبوس بریم.

بخار از دهنت بیرون میومد. خستگی رو توی چشمات می‌دیدم یادته.

عشقم بودی.

مث این فیلما کاپشن خودمو دادم بهت کـه سرما نخوری.

رسیدم خونه با این‌کـه کاپشنمو دادم بهت ولی سرما نخوردم

گذشت و گذشت و گذشت

حالا اومدم توی همون ایستگاه این بار تنها بودم

هوا سرد بود ولی کاپشنم تنم بود

رسیدم خونه

جلوی آینه وایستادم یه چیزی نظرمو جلب کرده بود

یه سری مو هاي سفید لابلای مو هاي مشکیم بود.

یه چایی داغ بعدشم خواب.

صبح فردا رسید حس بدی بود

سرما خورده بودم تنهای تنها


ماه چت|چت ماه|چت روم ماه

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدرسه فوتبال توکلی داراب ، فارس ، ایران وبلاگ فرهنگی آموزشی ترجمه اولین و بزرگ ترین وبسایت ادرس پزشکان ایران استبرق کلیاتِ صائب جعفری (نظم و نثر) takhtibondaran گل پخش صبح امروز خرید کتب های علمی 73 فرقه (فرقه شناسی) punk4